بزرگ ترين واجب
در قران کريم و روايات اسلامي، درباره نيکي کردن به پدر و مادر سفارش بسيار شده است. قرآن در وصف حضرت يحيي عليه السلام مي فرمايد: «اونسبت به پدر و مادرش نيکوکار بود، و متکبر و عصيان گر نبود». و از زبان حضرت عيسي عليه السلام حکايت
مي کند: «مرا نسبت به مادرم نيکوکار گردانيد و جبار و شقي قرار نداد». از اين دو آيه برمي آيد که هرکس به پدر و مادرش نيکي نکند، سرکش و بدبخت است. اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز مي فرمايند: «نيکي کردن به پدر و مادر، بزرگ ترين واجب
است».
==============
زيباترين ستاره سپاس
مادر! تو جانانه جام بلاي ما را نوشيدي و لباس رنج و محنت ما را پوشيدي، اينک، حرير محبت فرزندانت را بپوش و شربت شهد عشق آنان را بنوش. مادرم، در گرامي داشت روزت زيباترين ستاره سپاس را به پاس پاسداري بي کرانت از ما، بر آسمان پرمهرت
مي آويزيم. روزت مبارک باد.
==============
بوسيدن پدر و مادر
بوسه، پيام محبت است؛ شعر ناسروده عشق است؛ تبلور بالاترين تکريم است؛ جلوه عملي عاطفه هاست. پدر و مادر بي شمارترين بوسه هاي محبت آميز را از کودکي نثارمان کردند. اکنون که نهال وجود ما از آن محبت ها به پا ايستاده است و درخت
زندگي آنان رو به فرسودگي نهاده، بايد بهترين محبت ها و بي شائبه ترين عواطف را نثارشان کنيم. بوسيدن ابزار اين مهر ورزيدن است. امير مؤمنان عليه السلام فرمودند: بوسيدن پدر و مادر عبادت است.
==============
نگاه محبت آميز
«نگاه» مقوله شگفتي است. هر نگاه پيامي دارد از اين رو در فرهنگ اسلامي برخي از نگاه ها معصيت است و برخي عبادت. در روايت آمده است: «نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادر، عبادت است». پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم نيز فرمودند: «درهاي
آسمان در چهار هنگام به رحمت گشوده مي شود: هنگامي که باران مي بارد، آن گاه که فرزند به چهره مادر و پدر مي نگرد، وقتي که در کعبه باز مي شود و آن زمان که ازدواجي شکل مي گيرد».
==============
چلچراغ محبت
مادر، صفا و صميميت و صداقت، گلابِ گلبرگ هاي وجود توست. عشق و ايمان در پيشاني بلند تو، موج مي زند. چشمانت چلچراغ محبت است. چشمه هاي مهرباني از چشم هاي تو سرچشمه گرفته است. لب هايت پيام آور شادترين، لبخندها و نگاه مهر
آشنايت، زلالِ دل نوازترين عاطفه هاست. قلب تو، رود هميشه جاري عشق است. از سايه مهربان دست هايت گل مهر مي رويد. نسيم، چهره بر گام هاي تو مي سايد. مادر، روزت مبارک باد.
==============
مادر، کانون عشق
مادر، کانون عاطفه و مهر است و ظرفيت و شکيب کمتري براي تحمل ناگواري ها دارد، لطافت طبعش و ضعف طبيعي او از يک سو، و ناتواني هاي فرساينده اي که از به دنيا آوردن فرزند و ديگر رنج ها در او پديد آمده است از سوي ديگر، او را به شدت ناتوان
مي کند. بي شک او شايسته تکريم، نوازش، عطوفت و خدمت است.
==============
غزل لطيف روزگار
اي مادر عزيز، تو بهترين گل واژه هستي، هستي؛ تو غزل لطيف روزگاري؛ تو ديوان محبت هايي؛ تو سرود جويباري؛ تو اقيانوس عشقي؛ تو دفتر رنج هاي نامکتوبي. اکنون که من از تو هستي يافته ام جانم فدايت باد!
==============
خدمات جبران ناپذير مادر
مردي به رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم گفت: «مادرم، سخت پير شده است و اکنون نزد من زندگي مي کند. او را بر دوش مي گيرم و جابه جا مي کنم. خود به او غذا مي خورانم و شست و شويش مي دهم. با اين حال، از روي شرم، چهره ام را از
او برمي گردانم تا بدين گونه او را تعظيم کرده باشم. آيا تلافي خدمات او را کرده ام؟» فرمودند: «نه». در ادامه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله با برشمردن مشکلات و رنج هاي که مادر در دوران بارداري و طفوليّت فرزند خود تحمل مي کند علّت اين حکم را
مورد اشاره قرار مي دهند.
==============
عطر همه گل ه
ياس ها عطرشان را از بوي تن تو به عاريت مي گيرند. شبنم، گل واژه اشک هاي توست اي شقايق دشتستان صبوري؛ اي هم آغوش پروانه ها؛ اي صفاي گل سرخ؛ اي نرگس عشق؛ اي اقاقياي محبت؛ تو شميم گل محمدي و رايحه گل نسترني. مادر، تو از
همه گل ها زيباتر و از همه آنها خوش بوتري، در سالروز ياد تو، عطر همه گل هاي شکفته را نثار وجودت مي کنم.
==============
سرو سايه گستر زندگي
مادر، تو کتاب هميشه گشوده ايثاري. تو در مزرعه زندگي مان بذر سپيده و مهر مي کاري. تو چون آسمان زلالي و چون باران بخشنده. مادر قامت تو قيامت عشق است. اي سرافرازترين سر و سايه گستر زندگي ام. در وصف تو، کلمات عقيمند و واژگان
محدود. اي خوب ترين، اي رئوف ترين سرچشمه مهرباني ها، اي ساکن کوي مهتاب، اي آب و آيينه و آفتاب، نام بلندت جاودان و کتاب وجودت به شيرازه امن و امان خداوندي استوار و تلاش بي شائبه ات در بارگاه الهي پذيرفته باد.
==============
شگرفي عشق
همه مي شناسيمش؛ همو که با شکوه مهرش عشق را معنايي ديگر مي بخشد و قلبش وسعت بي انتهاي صبر و مهرباني است و شانه هاي پرصلابتش مأمن مهر و صفا، و چشم هاي پرفروغش سرچشمه احساس و گذشت است. مادر، مهر کيشي
است که با شمع وجودش به محفلمان روشني مي بخشد و با گلخند محبت اش رنگ غم را از چهره مان مي زدايد و تبسمي از شادماني بر دل هايمان مي نشاند و با دستان پر سخاوتش، چتري سايه گستر ساخته است تا هيچ سختي را حس نکنيم. او
به را ستي تنديس همه خوبي هاست.
==============
نيکي به پدر و مادر پس از مرگ
پدر و مادر ما، پس از مرگ، بي نواتر و نيازمندتر از هميشه اند. دستشان کوتاه گشته و فرصت عمل براي آنان تمام شده است و چشم به راه احسان ما هستند. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم فرمودند: «سرور نيکوکاران، در روز قيامت، مردي است
که پس از مرگِ پدر و مادرش به آنان، نيکي کرده باشد».
مردي درباره نيکي کردن به پدر و مادر، پس از مرگ، از حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم سؤال کرد. حضرت اين وظايف را معين کردند: .. نماز خواندن براي آنان؛ .. آمرزش خواستن براي آنان؛ .. وفا کردن به پيمان هايشان؛ .. بزرگداشت دوستان
آنان.
==============
بر مزار تو
مادر، مي خواهم با اشک هايم، گلي بپرورم به رنگ خون دل و به قامت هزاران دريغ و آه، و روز مادر، بر مزارت گذارم. مادر، در اين روز، آهم را بنگر و دريغم را شاهد باش. هنوز باور ندارم که تو رفته اي. هنوز دست احساس تو را حس مي کنم. تو زنده اي!
==============
زيارت قبور پدر و مادر
يکي از سنت هاي اسلامي، زيارت قبر پدر و مادر است. عمل به اين سنت، هم پيوند با پدر و مادر را پس از مرگ نگاه مي دارد و هم يکي از شيوه هاي احسان و نيکي کردن به پدر و مادر است؛ به ويژه اگر زائر قبور، براي آنان از خداوند، درخواست آمرزش کند
و به قرائت قرآن پردازد.
==============
عاشقانه ترين غزل
مادر، تو کتاب نامکتوب مرارت هايي، تو ديوان محبت هايي، تو ناب ترين واژه شعر خلوصي؛ تو بلندترين داستانِ حماسيِ ايثاري. اي قصيده بلند عشق؛ اي عاشقانه ترين غزل؛ اي مثنوي رنج ها؛ تو بيت الغزل از خودگذشتگي هستي؛ تو قافيه احساس قلب
مني؛ تو منظومه بلند فضيلت هايي تو بهترين بيت رباعي محبتي.
مادر، شعر وجود تو را، واژه واژه مي نوشم و رعناترين غزال غزل هايم را به سويت روانه مي کنم. دو بيتي هاي احساسم را همراه با شادمانه ترين ترانه فصل هاي زندگي ام، نثار دل بهاري ات مي کنم. اي بهترين شعر زندگي، روزت مبارک باد.
==============
حکايت
وقتي به جهل جواني بانک بر مادر زدم، دل آزرده به کنجي نشست و گريان همي گفت: مگر خُردي فراموش کردي که دُرْشتي مي کني؟
چه خوش گفت زالي به فرزند خويش چو ديدش پلنگ افکن و پيل تن
گر از عهد خُرديت ياد آمدي که بيچاره بودي در آغوش من
نکردي درين روز بر من جفا که تو شير مردي و من پير زن
==============
زلال هرچه عشق
مادر! تو پروانه دشت ايثاري؛ شمع فروزان محفل مايي؛ تو عطر خوش بوي همه گل هايي. در ژرفاي ديدگانت، رودي از محبت موج مي زند و دستان مهربانت سهمي از سخاوت آفتاب دارد. تو چون دريا بي دريغ، پايان نداري. تو زمزمه هرچه محبتي؛ عطر هرچه
رازي؛ زلال هر چه عشقي؛ تو بلور شفاف خلوصي؛ وسعت بي کران مهرباني و صبري.
من لطافت نسيم، سيپدي سپيده، نستوهي کوه و صداقت آيينه را در تو مي نگرم. مادر، گلبرگ ها بر دستانت بوسه مي زنند؛ درياها به تو غبطه مي خورند؛ بادها نام تو را تا عرش خدا مي برند؛ و ملکوتيان بر تو درود مي فرستند. خدا بهشتش را به زير پاي
تو مي بخشد. تو به راستي شکوه مندترين واژه شگرف آفرينشي.
مادر در نگاه ديگران
فساد مادر، با فساد نسل برابر است.
(ساموئل اسمايلز، نويسنده اسکاتلندي)
==============
مادر با يک دست گهواره، و با دستي ديگر جهان را تکان مي دهد.
(ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسوي)
==============
کودک، مادرش را از لبخندش مي شناسد.
(ورژيل، شاعر رومي)
==============
خدا مي خواست همه جا جلوه کند، مادر را آفريد.
(عربي)
==============
مهرباني پدر از قله فراتر است، مهرباني مادر از اقيانوس عميق تر است.
(ژاپني)
==============