اي تو مهر آب فاطمه / اسوه ي حجاب فاطمه
ياس پرپر علي بمان / سايه ي سر علي بمان
قوت دل علي نرو / از مقابل علي نرو . . .
.
.
.
مرو مادر دلم طاقت نداره / دلم بعد از تو خيلي بي قراره
مگه بابام علي شب هاي بي تو / سرم رو روي زانوهاش بذاره . . .
.
.
.
منم زينب که بي دلدار مانده ست / به قلبم خون به چشمم خار مانده ست
نگاهم خيره مي ماند هميشه / به آن خوني که بر ديوار مانده ست . . .
فاطميه آمدوآن مونس و همدم کجاست؟ شمع ميپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟
در عزاي مادرت يابن الحسن يکدم بيا ، تا نپرسد اين جماعت باني مجلس کجاست
.
.
.
اي تاج سر عالم و ادم زهرا / از کودکيم دل به تو دادم زهرا
ان روز که من هستم و تاريکي قبر / جان حسنت برس به دادم زهرا . . .
التماس دعا
.
.
.
در زمانيکه زمان ياد ندارد چه زمان / و مکانيکه مکان ياد ندارد چه مکان
دل من در بي يک واژه ي بي خاتمه بود / اولين واژه که آمد به نظر فاطمه(س)بود
.
.
.
دلم را با غم مادر نوشتن / غبار چادر خاکي نوشتن
خدا بر بيرق عشاق زهرا(س) / نوشت اين طايفه شاه بهشتند . . .
.
.
.
غُربت آبادِ ديار آشناييها، بقيع!
همدم ديرينه غم هاى ناپيدا بقيع!
در تو حتّى لحظه ها هم بى قرارى مى کنند
اى تمام واژه هاى درد را معنى، بقيع!
.
.
.
رفتي تو و زينبت ز غم مي سوزد / آتش ز نوايش به دلم افروزد
اين خانه عزاخانه شود بار دگر / هر گاه نگاه خود به در مي دوزد
شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسليت باد
.
.
.
آنان که غمار عشق را مي بازند / در سينه بناي حسرتي مي سازند
بنگر به قداست و صفاي گل سرخ / سادات جهان به فاطمه مي نازند
.
.
.
گر بميران مرا جانان دوباره جان دهد / مي دهم صد بار ديگر جان براي فاطمه . . .
يا فاطمه الزهرا
.
.
.
از ازل تاج شرافت را به زهرا داده اند
مهر تاييد شفاعت را به زهرا داده اند
آل حيدر يک طرف زهراي اطهر يک طرف
پاسداري از ولايت را به زهرا داده اند
.
.
.
من با که گويم اين که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تيره غربت نهان شده
بانوي بي نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
.
.
.
دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او کسي نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاري
جز مهدي صاحب الزمان دارد ، نه
.
.
.
بعد از اين خورشيد مي ماند غريب
مي تراود از لبش ام يجيب
از مشرق قلبم رسيده فاطميه
رخت عزايم کو ، رسيده فاطميه
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسليت باد
.
.
.
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بين صدا گم بود و آتش
بجاي تسليت با دسته ي گل
هجوم قوم هيضم بود و آتش
خزان زود هنگام و کبود شدن ياس بوستان پيامبر ، تسليت باد .
.
.
.
چه تعبيري خدا در نقطه دارد/ که تفسيري جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همين اندازه کوثر نقطه دارد . . .
(سوره ي کوثر ?? نقطه دارد)
.
.
.
نمايان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علي بود
پس از زهرا علي بي همزبان شد / اسير امتي نامهربان شد . . .
.
.
.